آرامگاه صالح سنگبر پنج شنبه ۲۳/۶/۸۵ ساعت ۵ بهشت زهرا بندر

یادگار

 

آنچه می ماند به نامم یادگار
یک ، کتاب یادتن دو هم کغار

نه پسر نه دختر و همسر بود

این دو باشند حاصلم از روزگار


این دوتا تنها فقط مال منند

شمه ای از حال و احوال منند

من مسافر هستم و من می روم

این دوتا ردی به دنبال منند


گر که مقصودت شناخت بنده است

بنده ای کز این جهان دل کنده است

رهنمایت این دو مکتوب من است

این دو تا کز من فقط جا مانده است


غیر از این بشنو ولی باور مکن

تکیه برخود کن تو بر دیگر مکن

نیک و بد با هم دو بال آدمند

جز به انصاف هیچ کس داور مکن


این زمان که میل به رفتن کرده ام

سه طلاقه هرچه خواستن کرده ام

خاتمه دادم به شعر و شاعری

من وداع با شعر گفتن کرده ام


زندگی بی شعر نبودن بهتر است

این نبودن را سرودن بهتر است

این سرودن را نه با شعر وکلام

با عمل آن هم پریدن بهتر است


چون پریدن آسمانی می شود

فارغ از این جسم فانی می شود

می رود بالا به سان ذره ای

ذره ای که خود جهانی می شود


حالیا تو بد بخوانی یا که خوب

من نی ام ، نی ، از نیستان جنوب

نیک و یا بد چه تفاوت بهر این

ابر باران زای دلگیر غروب

آخرین خواسته ی صالح سنگبُر، قبل از مرگِ خود خواسته اش ، به روز رسانی  وبلاگش (پروند) با این شعر بود .http://parvend.blogsky.com/

 دوستان عزیزی که میخوان بیشتر با این شاعر اشنا بشن میتونن به لینکای زیر سر بزنن:

http://parvend.blogsky.com/

http://siavarshan.blogsky.com/?PostID=223 

http://siavarshan.blogsky.com/?PostID=224